تاکتیک کثیف رژیم جمهوری ملایان

رژیم رو به زوال ملایان، اکنون برای مقابله با اعتراضات بحق میلیونی ایرانیان، دست به تاکتیک های کثیفی میزند که فقط از این رژیم و انصارش قابل رویت است. سپاه پاسداران در اندیشه ی کودتای نظامی و به دست گرفتن قدرت سیاسی – نظامی در کشورمان است. در سراسر ایران همه ی آن کسانی که امکان دارد.... دقت کنید.. حتی امکان دارد در تظاهراتی شرکت کنند و یا دیگران را به اعتراض تشویق کنند، در حال دستگیری هستند. هزاران تن از جوانان کشورمان، اکنون در زندانهای رژیم جهل و جنایت تحت شکنجه های مختلف همچنان درحال مبارزه با رژیم حاکم بر کشورمان هستند. تاکتیک سپاه اینست که نخست تمامی مبارزان شناخته شده، چه در دانشگاهها و چه در خیابانها را به سیاهچالهای خامنه ای منتقل کنند. و سپس درست در زمانی که همگان به دنیال عزیزان گمشده، دستگیر شده، و یا به قتل رسیده، میگردند نقشه ی پلید خود را عملی ساخته و برخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی، یک حکومت نظامی مطلق ایجاد کند

درچند روز اخیر، از روز یکشنبه تا امروز چهارشنبه، براساس گزارشهای تایید نشده ای بیش از صدهزار نفر فقط در تهران دستیگر و به زندان اوین منتقل شده اند. یکشنبه شب و روز دوشنبه صدای تیراندازیهایی از اوین بگوش رسیده، پدران و مادران درد کشیده ی جوانان دستیگر شده، در تب و تاب بسر میبرند، هنوز بدرستی معلوم نیست چه تعداد کشته و دستگیر شده اند. اخبار رسیده از ایران ضد و نقیض است. احمدی مقدم اعلام کرده که ماشین پلیسی که اعتراض کنندگان را زیر گرفته و چند کشته و مجروح بجای گذاشته، اکنون معلوم شده که این ماشین بسرقت رفته بوده! زهی بی شرمی.... زهی خجالت... این احمقها از حرکت مردم قهرمان ایران سرگیجه گرفته اند... حتی اگر این خبر درست باشد باید گفت خاک برسر پلیسی که اتومبیلش را به این راحتی میدزدند. همیشه همین بوده،  بقول معروف کافر همه را به کیش خود می پندارد. اینها هم فکر میکنند که همه مثل خودشان احمق هستند.  جسد خواهرزاده ی موسوی را دزدیدند تا آثار جنایت خود را بصورت دیگری نشان دهند. خبر از گروههای ترور میدهند و تفسیرهای احمقانه ای میکنند که حتی کودکان را نیز به خنده می اندازند
موسوی و کروبی را بازداشت خانگی کرده و در جایی تحت نظر دارند اما از ترس ملت فریب خورده ی ایران اعلام کرده اند که برای حفاظت از جان موسوی و کروبی آنها تحت محافظت سپاه هستند. اینان بقدری احمق و نادان هستند که مردم را نیز همانند خود می پندارند
دوستان عزیزی که برای من کامنت گذاشتید... سپاس ... آن دوستی که نوشته بود باید مردم را به واقعیت ها آگاه کرد، دقیقا حرفهای مرا گفته... منهم همین کار را انجام میدهم ... مردم، مبارزین، آزادیخواهان و همه ی آنانی که برای رسیدن به آزادی سینه درمقابل گلوله های ملایان سپر کرده اند، باید بدانند، و شاید هم خود می دانند که اینان کسانی هستند که از فیلتر رژیم رد شده اند، موسوی و کروبی هرگز نظام کثیف جمهوری اسلامی را فدای ملت نخواهند کرد، اما براحتی ملت ایران را برای رسیدن به قدرت به بازی گرفته اند و همه را فدای نظام ولایت وقیح خواهند کرد. اینان از صدقه سر همین نظام است که موسوی و کروبی شده اند، وگرنه خارج از نظام هیج نبودند. موسوی و کروبی دقیقا در دورانی قدرت داشتند که خمینی جلاد فرزندان ایران را به خاک و خون کشیده بود، کروبی در زمانی رئیس مجلس ملایان بود که رژیم از همه سو آزادیخواهان را هدف قرار داده و به قتل میرساند، چشم امید داشتن به امثال موسوی و کروبی، حماقت محض است و حتی اگر این دو درمقابل باند خامنه ای و احمقی نژاد موفق شوند، باعث خواهد شد که نظام ایران ویرانساز جمهوری اسلامی حداقل برای پنجاه سال دیگر تثبیت شود. اینست که به همه ی جوانان، به همه ی مبارزان هشدار میدهم تا وقتی که سازماندهی نشده اید و تا زمانی که رهبریت خارج از نظام ندارید، مواظب باشید.... نمی گویم کوتاه بیایید... نـــــــه.... با آگاهی و چشم و دل بیدار عمل کنید، اینک صدای همه ی شما عزیزان ملت ایران را دنیا بوضوح شنیده و میشنود، و بدانید که مردم دنیا، نه دولتها، بلکه مردم دنیا چشم و گوششان به اخبار رسیده از ایران است که: این جوانان با اینهمه جوش و خروش به کجا خواهند رسید.... فراموش نکنید که در مقابل نسلهای آینده ی ایران مسئولیتی را بر خود هموار کرده اید که نام نسل شما را به دو صورت ممکن است در تاریخ ایران ثبت خواهد شد .... و شما باید همت کنید و یکی از این دو صورت را با آگاهی کامل بپذیرید ... درود میفرستم بر همه ی شما مبارزین واقعی راه آزادی ایران و ایرانی




تا یادم نرفته اینرا هم بگویم که حسین کروبی فرزند مهدی کروبی، که مثل پدرش، آخوندی فکر میکند وعده محاکمه ی این جنایتکاران را در دادگاه آخرت داده، خنده دار است، دادگاه آخرت... ننگ بر همه ی شما که همیشه از دین و مذهب مردم، از ناآگاهی مردم، از خرافی بودن مردم سوء استفاده کرده اید



درود بر ملت قهرمان ایران.... درود بر همه ی آن آزادیخواهانی که امروز حماسه ای شکوهمند آفریدند... امروز سراسر ایران جنگی بود با انسانهای پاک که بجز آزادی چیزی نمی خواهند. سرکوبگران خامنه ای جنایتکار فقط در تهران بیش از ده نفر را به قتل رساندند.... در سراسر ایران صدها تن از جوانانمان به خاک و خون غلطیدند و صدها نفر زخمی و دستگیر شدند..... اما... شادی و خوشحالی از چشمان همه آشکار است. آزادیخواهان قصد دارند امشب را به شام غریبان برای رژیم جهل و جنایت تبدیل کنند.... شعار مرگ بر دیکتاتور از سراسر ایران بگوش میرسد... یزدان ایران یارشان باد.... هموطنـــــــــــــــــــــــــان پیروزی نزدیک است..... لحظه شماری برای سرنگونی یکی از دیکتاتورترین و قرون وسطی ی ترین رژیم های حاکم آغاز شده است.... در رادیو اسرائیل گفته شده که بنا به اخبار تایید نشده ای سران رژیم از ایران فرار کرده اند. اما برطبق اخبار تایید شده سه هواپیما در فرودگاه مهرآباد ویا فرودگاه خمینی درحال آماده باش هستند.... مردم ما امروز قهرمانانه با سلاح شعار و سنگ به جنگ سرکوبگران خامنه ای رفتند... در چند نقطه از تهران آنان را خلع سلاح کردند و یا به دست قهرمانان اسیر شدند... حرکت امروز وحشتی به جان رژیم کثیف آخوندها انداخته که بازهم احمقانه حرکت دیگری را کردند.... دیکتاتورها همیشه در زمان سقوط همینگونه احمقانه عمل میکنند.... رسانه های رژیم اعلام کردند که تعداد اندکی اراذل و اوباش قرآن را آتش زدند..... من می گویم اگر این کار را کردند.... درود بر شرفشان... این رژیم رفتنی ست... هیچ راه دیگری ندارد... اما می ترسم از آن روزی که دست به کشتار جمعی بزند... باید بهوش باشیم... ایران عزیزمان دشمنان زیادی دارد.... هنوز گرگهایی هستند که اکنون خاموش نشسته و آماده ی ازهم پاشیدگی رژیم هستند تا کشورمان را تکه تکه کنند... هنوز بی وطنانی هستند که چشم دیدن ایران ما را ندارند... ایران ما لحظات بسیار خطرناکی را می گذراند. به یاد ایران باشیم و برای ایران به هروسیله ای که می توانیم بجنگیم .... آگاهی دادن را به هموطنان فراموش نکنید. همتون رو دوست دارم... ولی آرزو دارم الان توی خیابونهای تهران بودم با دوستانم و شعار مرگ بر دیکتاتور را فریاد میکردم

تهران، شهر جنگ زده


تهران امروز مثل یک شهر جنگ زده است.... سرکوبگران خامنه ای، سرکوبگران رژیم اسلامی از زمین و هوا ملت قهرمان ایران را آماج حملات وحشیانه ی خود قرار داده اند. تمامی امکانات تماس با خارج از ایران قطع شده، اما در بعضی مناطق و شهرستانها که اینترنت با کمترین سرعت هنوز کار میکند، مردم قهرمان ایران صدای خود را به خارج از کشور میفرستند. اخبار جسته و گریخته میرسد. در مسنجر یاهو وقتی برای من پیام میفرستند حدود نیم ساعت بعد به دستم میرسد.... با اینهمه صدا میرسد... صدای ضجه و فریاد پدران و مادرانی که عزیزانشان را دژخیمان ولی وقیح به قتل رسانده اند..... اما مردم شاد و بشاش هستند... با لبخند به یکدیگر مینگرند و شعار مرگ بر دیکتاتور را فریاد می کنند. شجاعتی که ملت ایران دیروز و امروز از خود نشان داد بی نظیر و باورنکردنی ست.... ملت قهرمان و خسته از ذلت زیر سرنیزه پلاکارد بزرگ خامنه ای جنایتکار را به زیر کشیدند. هموطنان ما امروز را به عاشورای رژیم تبدیل کردند. این جنایتکاران و دیکتاتوران قرن دیگر می دانند که رفتنی اند... باید بروند... رهبرشان، خمینی دجال منتظرشان است... چاره ای ندارند و باید گورشان را برای همیشه از خاک پاک ایران گم کنند

تا این لحظه که این سطرها را می نویسم گزارش رسیده که 5 نفر جان باخته اند... ای کاش که منهم آنجا بودم.... در خانه ام... و همراه با همه ی این انسانهای آزادیخواه با دیکتاتور زمانه می جنگیدم... نیروهای سرکوبگر خامنه ای بصورت وحشیانه و با اسلحه های گرم به مردم ما حمله می کنند، عده ی زیادی زخمی شده اند.... اما مردم فقط با سنگ و فریاد به جنگ سربازان ضحاک می روند... صدها هزار نفر در نقاط مختلف تهران و بعضی شهرها امروز به جنگ با ضحاکیان پرداخته اند.... امروز از صبح زود نشستم درمقابل کامپیوتر و منتظرم .... منتظر خبری هرچه کوتاه... خبرها خیلی دیر میرسد... اما میرسد... بقدری اضطراب دارم که نمی دونم چی می نویسم ... فقط میخوام بقیه را باخبر کنم ..... میخوام همه ی دنیا بدانند که امروز ملت قهرمان ایران برای رسیدن به آزادی چه خونهایی را تقدیم خاک پاک ایران کردند... اشکم قطع نمیشه... اما اشک شادیست....اشکی که آرزو میکنم که در خانه ام می ریختم... نه در غربت.... این عکس اولین به خون خفته ی امروز است.... چندتا از فیلم هایی هم که رسیده میذارم اینجا که ببینین... اگه خبر تازه ای گرفتم بازهم اینجا می نویسم... شما هم خواهش میکنم هرخبری که دارین به من بدین .... قربوت همتون برم

درضمن به هموطن خوبم سحر عزیز باید بگم که پرشین رادیو که من اینجا گذاشتم ایرادی نداره و ایراد از سایت پرشین رادیو هست... رادیو حتی روی سایت خودشون هم کار نمی کنه ...نمی دونم چی شده... ولی من براشون پیغام فرستادم.. امیدوارم که بزودی درست بشه












حامد-تهران

امروز از ساعت 8 صبح یگان های پلیس ضد شورش در مسیر میدان فردوسی، پل کالج، چهارراه ولیعصر، تا میدان انقلاب مستقر بودند. اولین شعارهای دسته جمعی در مقابل بانک ملی و پمپ بنزین وصال به اوج رسید، بعد از 5 دقیقه موتور سواران و باتوم به دستان نیروی انتظامی با استفاده از مسیر اتوبوس های تندرو که خلوت می باشد خود را به تجمع رساندند و با سرکوب شدید جمعیت حدود 500 نفری را پراکنده کردند این کار سبب شد تا جمعیت پراکنده که منتظر جرقه ای بودند به هم بپیوندند و شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر دهند، مانند همیشه پس از آنکه نیروی انتظامی با باتوم نتوانست جمعیت را پراکنده کند از گازاشک آور استفاده کرد که در این هنگام ماشین ها با بوق ممتد اعتراض خود را شروع کردند و درگیری و جنگ و گریز شدت گرفت. به یقین دیدم که عده زنان معترض بسیار بیشتر از مردان بود، دختران و زنان و حتی کهنسالانی که با چادر و در عده هایی بسیار کم شعار می دادند. این کار سبب گیج شدن و بلاتکلیفی سرکوب گران شده بود. درگیری تا ساعت 13:35 که این ایمیل را مخابره کردم ادامه داشت و لباس شخصی ها با سرعت خود را به میدان انقلاب می رساندند. قابل ذکر است که برای تظاهرات روز عاشورا مردم احتیاط کنند چرا که مشاهده کردم در خیابان قدس هیئت عزاداری بود که از یک طرف هم قرمه سبزی نذری می داد از طرفی هم تبدیل به پایگاهی برای لباس شخصی ها شده بود. 3 نفر را هم مشاهده کردم که در خیابان 12 فروردین دستگیر شدند. بارش باران سبب لیز شدن آسفالت شده بود که این 3 نفر در اثر زمین خوردگی نتوانستند فرار کنند. در مسیر برگشت صحنه های تلخی را دیدم، در حالی که عده بسیاری از مردم در حال مبارزه و اعتراض بودند برخی دیگر از مردم بی توجه به آنچه برسرشان آمده برای گرفتن نذری سر و دست و می شکستند

توجه:  دوستان خوبم برای دریافت اخبار سریع از ایران،  رادیو پرشین را توی لینکها گذاشتم که می تونین گوش کنید


درود برشما هموطنان خوبم... چند روزیست که مشکل اینترنتی دارم و نمی تونستم که نوشته ها را آپلود کنم، اما امشب مثل اینکه درست شده و سعی میکنم موضوعی را که درنظر دارم بنویسم. شاید که بتونم آپلود کنم

در چند روز اخیر پس از مرگ نابهنگام آیت الله منتظری، تنی چند از هموطنان خوب من در وبلاگها و سایتهای خبری مطالبی را نوشتند در رابطه با منتظری و اینکه گویا مردم نقش او را در برپایی رژیم جهل و جنایت فراموش کرده اند. این هموطنان ملت ایران را متهم کرده اند که حافظه ی تاریخی ندارند. اما گویا خودشان دچار این کم حافظه گی هستند چون ملت ایران، مردم سال 57 و یا ده سال پیش و یا حتی مردم دیروز نیستند. چرا واقعیت ها را آنطور که هست نمی بینیم؟ آیا نمی دانیم که رژیم جمهوری اسلامی، و یا بهتر بگویم: باند علی خامنه ای در تمامی این سالهای سیاه فقط از وجود آیت الله منتظری وحشت داشت؟ وحشت ولی وقیح از منتظری تا جایی بود که اخیرا به او اطلاع داده بودند که اگر بازهم به مبارزه ی خود با باند خامنه ای و بخصوص شخص او ادامه دهد، مثل خیلی های دیگر ترتیبش را خواهند داد. مگر نمی بینیم که درست فردای بخاک سپاری منتظری، روزنامه های وابسته به دستگاه ولایت، از خامنه ای با نام: امام خامنه ای یاد کردند؟ چرا؟ چون دیگر کسی مانند منتظری نبود که از او وحشت داشته باشند. منتظری تنها کسی بود که جرأت داشت درمقابل این عنوان به سختی ایستاده و با خامنه ای و باندش مبارزه کند. مگرنه .... آیا تاکنون کسی از این قافله ی نمایندگان خداوند بر روی زمین و یا بقول خودشان آیت الله ها به امام خواندن خامنه ای اعتراضی کرده؟


من نه طرفدار منتظری هستم و نه طرفدار هیج آخوندی. از نظر من بهترین آخوند جسد آخونده. اما مردم درمانده ی ما در وضعیتی هستند که از هرچیزی و یا هرکسی که قدمی به طرف آنان برمیدارد، مانند اهرمی برای خیزش بیشتر استفاده می کنند. مردم هرگز فراموش نکرده اند که منتظری تنها کسی بود که خمینی را در تصویب قانون ولایت فقیه در مجلس خبرگان یاری کرد و اصل ولایت فقیه و سایر قوانینی را که به دیکتاتوری منتهی میشد وارد قانون اساسی کرد. اما منتظری خود گفته است از نتیجه ی عملی ولایت فقیه خبر نداشته و با تجربه ای که با خمینی و سپس خامنه ای یافت در پایان عمر به اشتباه خود اعتراف کرد. اما مرگ منتظری مانند پتکی بود برسر باند خامنه ای، چون می دانستند که او با همه ی اشتباههای گذشته اش که خود به آنان اعتراف کرده بود، اکنون درمیان مردم طرفداران زیادی دارد و مرگ او میرود تا وسیله و دلیلی باشد برای ادامه ی تظاهرات اعتراضی به تمامی رژیم. طرفداری مردم از منتظری دقیقا بخاطر خط مخالف او با رژیم جمهوری اسلامی و بخصوص باند خامنه ایست


مردم اما به خوبی می دانند حضراتی که اکنون برای منتظری اشک می ریزند خود در صف نخست توطئه و دشمنی با منتظری برای برکناری او از قدرت بودند، و فراموش کرده اند در آن روزگار که منتظری را به دلیل انتقادهایش از همین امامی که سنگش را به سینه می زنند تنهایش گذاشتند، خفقان گرفتند تا کرسی های قدرت را از دست ندهند، مردم این را به خوبی می دانند که رانده شدگان از قدرت برای رسیدن به قدرت در عزای منتظری اشک میریزند و فراموش کرده اند که همین چند روز پیش بود که به بعضی جوانان توصیه کردند که عکس دیکتاتور و جنایتکار بزرگ تاریخ ایران را بر دست بگیرند. عکسهایی که از این مراسم اجباری به دنیا مخابره شد نشان داد که همه ی آنانی که عکس خمینی دجال را بدست گرفتند، از روی اجبار بود.... به عکسی که اینجا می آورم با دقت نگاه کنید، چهره های همگی درهم و پریشان است، هیچ نشاطی درصورتشان نیست، اگر همین افراد را در تظاهرات ببینید چشمانشان از شادی برق میزند..... اینهمه را مردم با تمام وجودشان می دانند و نیز می دانند که چه می کنند. میرحسین موسوی، کروبی ، خاتمی و دیگران نیز اگر بسوی مردم می آیند باید این را بدانند که هدف مردم کل نظام کثیف اسلامی ست، نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر
----------------------------------------------------------------------
یادتون نره که برام پیام بگذارین و یا اینکه اگر مطلبی دارید که می خواهید در این وبلاگ منتشر بشه به آدرس زیر بفرستین تا همینجا به نام خودتون منتشر کنم.  شاید از این طریق از همدیگر و با همدیگر بیآموزیم آنچه را که نیاز داریم

خبر خیلی مهم وفوری



این خبر خیلی فوریست. از همه ی شما هموطنانم که این سطور را می خوانید تقاضا دارم به همه، بخصوص در ایران اطلاع دهید.... بسیار مهم است.... درپی انتشار اطلاعیه ی مشکوک اما پیروز بخشی از نیروهای ارتش، طرح خنثی سازی یک کودتای فرضی دربین سران رژیم مطرح است. ممکن است هرلحظه حکومت نظامی و بازداشتهای گسترده در کشورمان صورت گیرد، و شاید اعدامهای لجام گسیخته. شاید اطلاع رسانی از ایران را قطع کنند و هزاران شاید و شاید دیگر... اگر این اخبار رسیده درست باشد و حکومت نظامی در ایران برقرار شود، نباید منتظر رسیدن خبر از آسمان بمانیم. وظیفه داریم که بهرصورتی که شده و با هر امکانی که داریم از داخل کشورمان خبرگیری کنیم و بسرعت ازطریق وبلاگ ها و سایتها به اطلاع دنیا برسانیم

زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی اعلام کرده درصورت دستگیری هرکدام از سران اصلاحات وعده ما میدان انقلاب تا میدان آزادی. رهنورد از مردم خواسته است درصورت بروز هر حادثه ای که نشاندهنده یک کودتای نظامی باشد مردم تهران از خانه ها بیرون بیایند و ازمیدان انقلاب تا آزادی را بپوشانند.... این موضوع را حتما به دوستان و آشنایان خود در ایران اطلاع دهید... متاسفانه هموطنان ما در داخل از خیلی اخبار اطلاعی ندارند
در خارج از ایران با گسترش و پخش اخبار مربوط به احتمال کودتای نظامی، می توانیم از بروز یک فاجعه برای هموطنانمان جلوگیری کنیم. از همه ی شما عزیزان تقاضا میکنم اطلاع رسانی کنید. این تنها سلاح ماست





درهیاهو و جار و جنجالی که برسر آتش زدن عکس خمینی دجال براه افتاده، نه تنها رژیم جنایتکار ملایان، بلکه خود مردم و به اصطلاح سبزها نیز مقصرند. مگر خمینی چه کسی بود که از آتش زدن عکس او ترس دارید؟ مگر غیراز اینست که او پایه گذار این رژیم ایران ویرانساز است؟ مگر نه اینست که خمینی با وعده های دروغین خود ملت ایران را گول زد و به پای صندوقهای رأی آری کشاند؟ مگر نه اینست که او به زبان خود اعتراف کرد که هیچ احساسی به ایران ندارد؟ و....و... و.... و مگر نه اینست که ما اکنون برضد رژیمی بپاخاستیم که خمینی جنایتکار پایه گذار آنست؟ چرا باید از آتش زدن عکس او بترسیم؟ مگر این خمینی نبود که در سال 67 فرمان قتل عام زندانیان سیاسی، فرمان قتل عام جوانان این مرز و بوم را صادر کرد و در کمتر از دو هفته بیش از 18 هزار نفر را به قتل رساند؟ .... چرا ما ایرانیها حافظه ی تاریخی نداریم؟ چرا قاتلین فرزندان ایران را به فراموشی می سپاریم؟ ... چرا؟
بهرحال برسر این فیلم و تهیه ی آن و علت پخش آن از تلویزیون ملایان حرفهای زیادی گفته و نوشته شده.... یکی از جالب ترین این نوشته ها را در یک سایت دیدم که عینا برای شما کپی میکنم و لینک سایت را هم در زیرش می نویسم

1 - Freedom
Sculptur
02:28pm GMT, 05:28pm KSA, 09/12/2009
این ویدیو رو من یک روز قبل از روز دانشجو در یوتیوب دیدم. چطور ممکنه که این ویدیو در روز 16 آذر درست شده باشه ولی یک روز قبل در اینترنت دیده بشه؟ مگر اینکه جمهوری اسلامی خودش این ویدیئ رو درست کرده و حالا میخواد تقصیر را به گردن جنبش سبزها بیاندازه
5 - ڵطفا توچه‌
KAWE
01:03am GMT, 04:03am KSA, 10/12/2009
این عکس و ویدیو مربوط به‌ تظاهرات تورونتو است که‌ از طرف حزب کمونیست کارگری برگزار شد در میدان مالسمان! صدا و سیما دارد دروغ میگید. تازه‌ آتش زدن عکس کسی که‌ برخلاف میل و اندیشه‌ میلونها انسان رفتار میکند چیز عجیبی نیست


به تاریخ انتشار فیلم دقت کنید. ربطی به 16 آذر ندارد


اینهم لینک سایت

http://www.alarabiya.net/articles/2009/12/09/93670.html
آن چیزی که از این فیلم کاملا مشخص است اینست که این فیلم ساختگی ست و چند نفری این صحنه را آراسته و صدای مبارزین را روی آن فیکس کرده اند. چون از هیچ کسی غیر از چند دست،  تصویری دربین نیست. بهرحال اعضای بسیجی و یا سپاهی که نمی خواهند در این ماجرا شناسایی شوند!!!!..... م

اما در داخل ایران بسیاری از مردم معتقدند که این فیلم با صحنه سازی سپاه پاسداران تهیه و به وسیله آنان از تلویزیون رژیم پخش شده، تا سردمداران رژیم را در برخورد شدیدتر با اعتراض کنندگان مصمم تر کند. اما به نظر من هرچه که هست، به هروسیله ای که تهیه شده، یا هرکسی که این کار را انجام داده، چیزی نیست که آزادیخواهان و مبارزین داخل کشورمان بخواهند آن را محکوم کنند، بلکه برعکس باید اعلام کنند که: بله.... ما بودم که عکس کثیف خمینی دجال و جنایتکار را آتش زدیم. ما عکس کسی را آتش زدیم که پایه گذار این رژیم ددمنش و انسان کش بود. ما عکس کسی را آتش زدیم و آتش خواهیم زد که وعده های دروغین به ملت ما داد و ملت ایران را فریفت. ما آزادیخواهان، نه تنها عکس خمینی را آتش می زنیم بلکه اعوان و انصارش را، تمامی سران رژیم جمهوری اسلامیش را به درک واصل خواهیم کرد. از چه باید بترسیم و یا شرم داشته باشیم؟ این یک مبارزه، یک جنگ است برعلیه ظلم و استبداد آخوندی و مذهبی. ما برسر راه خود برای رسیدن به آزادی، از هیچ کس و هیچ چیز ترسی بدل نداریم و به هیچ کس و هیچ جنایتکاری رحم نخواهیم کرد. مگر فراموش کردیم که در طول این سی سال سیاه چه برسرمان آوردند؟ جنایتهای رژیم را نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم... اگر غیر از این عمل کنیم، خواهیم باخت. باید هدف خود را که رسیدن به آزادیست مقدس بشماریم. ما با هیچ کس شوخی نداریم. بر تمامی مبارزین داخل کشورمان لازم است که با ایمان راسخ به آزادی، به نبرد خود با اهریمنان ادامه دهند و از اینگونه ترفندهای آخوندی هراسی بدل نداشته باشند. به امید ایرانی آزاد

بلــــــه.... امروز روز دیگری بود


دیشب سئوال کردم: آیا فردا روز دیگریست؟.... ولی امشب خودم پاسخ میدم: بله... امروز روز دیگری بود. امروز ملت ما، هموطنان ما چه در داخل و چه در خارج حماسه آفریدند: فریاد مرگ بر دیکتاتور... فریاد مرگ بر خامنه ای.... خامنه ای قاتله... ولایتش باطله... سراسر تهران و شهرستانها را فراگرفت. با اینکه از دو روز پیش رژیم جهل و جنایت سعی کرده بود حداقل امکانات ارتباط اینترنتی را دراختیار هموطنانمان قرار دهد، ولی امروز از اولین ساعات آغاز اجتماعات و گردهمائئ مبارزین، حتی اگر توانستند 30 ثانیه فیلم فرستادند.... از اولین ساعات آغاز تظاهرات، اخبار تظاهرات ملت ایران برضد دیکتاتور در سراسر دنیا پخش شد، خبرنگار رادیوی سوئد از پاکستان درباره تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران گزارش داد. خبرنگار سی ان ان در پاکستان درمورد تظاهرات مردمی در شهر تهران گزارش داد. میخوام بگم دستتون درد نکنه ... ایکاش منهم همراه شما بودم... در تمامی فیلم هایی که دیدم صدای شیرزنان را می شنیدم که فریاد مرگ بر دیکتاتور را شجاعانه سر داده بودند. الان که این چند خط را می نویسم اشکم جاریست... نه از ناراحتی، از بغض دوری از وطن، از شادی حماسه آفرینی ملت ایران. امشب نمی تونم زیاد بنویسم ولی فردا حتما براتون اخبار و مطالب خوبی از شانزده آذر خواهم داشت. یکی از دوستانم تمامی فیلم هایی که امروز از تظاهرات در تهران و چند شهر دیگر در دنیا پخش شده، جمع آوری کرده و در یک فایل ویندوزمدیا گذاشته که منهم همینجا لینکشو براتون میذارم که ببینین... اگه روی لینک زیرعکس کلیک کنین میتونین فیلم را ببینین.... قول میدم فردا شب بنویسم


فردا روز دیگریست؟


آیا واقعا فردا، 16 آذر، روز دیگریست؟ روز رقم زدن اعمال رژیم و ورق زدن تاریخ کشورمان است، و یا قلم زدن بر ورقهای پاره پاره تاریخمان؟... من با اینکه بی صبرانه منتظر فردا هستم... اما با نگاهی گذرا وحتی خیلی سطحی به سی سال گذشته نشان میدهد که فردا نیز عده ای از جوانانمان، دخترانمان، پدران و مادرانمان با باتوم و چماق کتک خواهند خورد، عده ای دستگیر خواهند شد... و شاید هم کسانی به دست نیروهای دولت مهرورزی و رژیم جنایتکار ملایان کشته شوند. اما سئوال من اینست که ما به کجا میرویم؟ به چه می اندیشیم؟ وضعیتی که الان داریم آیا همانی نیست که انقلابیون ایرانی در سالهای دهه پنجاه گرفتار آن بودند؟ اینگونه که درکتابها و مقالات نوشته شده، و آنگونه که پدران و مادران تعریف می کنند، انقلابیون در آن زمان فکر میکردند که بسرعت قدرت را در دست خواهند گرفت و آخوندها به حوزه برمیگردند... اما اینگونه نبود و نشد. به نظر من مهمترین چیزی یا گروهی که انقلابیون درمورد آن اشتباه محاسبه داشتند جامعه بود. آنان باور نداشتند که مردم در ناآگاهی کامل بسرمیبرند و بزودی قدرت سیاسی و حتی مالکیت جسم و کاشانه ی خود را به آنان خواهند داد. امروز نیز ما مردم دچار همان وضعیت هستیم. گروه عظیمی از دمکراسی خواهان و آزادیخواهان امروز به تحول در ایران می اندیشند و تنها راه نجات ایران را براندازی و انقلاب می دانند و بس! انگار که ایران ما فقط محتاج انقلاب است! بی آنکه درمورد ایران فردای پس از انقلاب اندیشه ای کرده باشیم و به اتفاق نظر رسیده باشیم. پرچم مخالفت با دیکتاتورهای امروزین ایران را بر دوش گرفته ایم، بی آنکه بدانیم بعد از آن چه می خواهیم: سلطنت؟ جمهوری؟ فدرال؟ کمونیسم؟ و یا.... واقعا فردای فروپاشی رژیم چه بر سرمان خواهد آمد؟ اگر کسی پاسخ دهد: بالاخره یه جوری میشه.... باید بگویم که در سال 57 هم همین را میگفتند، آنروزها هم می گفتند: فقط شاه بره.... حال هم همه میگن: این رژیم باید بره.... مثل اینکه هممون همان حرف خمینی را تکرار می کنیم که میگفت: این باید بره.... شاه باید بره.... به من ایراد نگیرین... من خیلی نگران کشورم هستم.... تا وقتی که اپوزیسیون قدرتمندی تشکیل نداده ایم اوضاعمان همین خواهد بود که هست... هرچند وقت یکبار تظاهراتی، کتک خوردنی، زندانی شدنی و به قتل رسیدنی دیگر


امیدوارم که شما هموطنان خوبم را فردا در تظاهرات استکهلم ببینم

سکوتم از رضایت نیست



این نوشته را بخوانید و عکسهایش را با دقت تماشا کنید. عکسهایی ست از هموطنانمان که مثلا به بازدید نمایشگاه مطبوعات در ایران آمده بودند. اما با کدام دید؟ برای دیدن کدام نمایش؟ و... برای دیدن کدام مطبوعات؟ هموطنانمان در داخل کشور از هرفرصتی برای اعتراض، برای ابراز درد، برای گرفتن خبری از گمشدشان سود می جویند. در نمایشگاه به اصطلاح مطبوعات، زنان شوهر گم کرده، مادران فرزند از دست داده و یا گم کرده، همه و همه بدون برنامه ریزی گردهم آمدند و در نمایشگاه مطبوعات، فقط توانستند عکس عزیزانشان را به نمایش بگذارند... این مطلب کوتاه و عکسهایش را از سایت مدرسه فمینیستی برای شما هموطنان خوبم آوردم. هدف من فقط اینست که همگان باید به فکر هموطنانمان و سرزمینمان باشیم... آنجا خانه ماست.... اینجا خانه من نیست.... اینجا قشنگ است.. ولی خانه ی من نیست... اینجا چه سرسبز و چه زیباست... ولی خانه ی من نیست... خانه ی من ایران من است

مدرسه فمینیستی: نمایشگاه مطبوعات: مگر مطبوعاتی هنوز وجود دارد؟ و خانواده های زندانیان سیاسی: مگر سیاستی غیر از سرکوب مانده است؟ و زنانی با دل هایی تنگ: اما هنوز گرم. م

این جاست عکس های برخی از عزیزان شان: بدون شک نه همه عکس ها، اما خود واقعی شان که در زندان ها از این سلول به آن سلول می شوند. پس چندتایی از آن ها را ببینیم تا در یاد و خاطره مان بماند: م



این جا هم مادری است که حتا عکسی از دخترش ندارد، زهرا جباری را می گویم که از تجمع روز قدس تاکنون جزو بندیان است. اگر عکس خودش را نداریم، لااقل عکس مادرش را نظاره کنید، شاید زهرا به مادرش رفته باشد: ک



و این جا هم زنی شوهر گم کرده که عکس شوهر را فقط در موبایل اش دارد برای آن که به عکاس ها و هموطنان اش ارائه کند و نشانی از شوهرش بگیرد: محتشمی پور را می گویم، فخرالسادات


اما زنان شوهر گم کرده در این جمع بسیارند: ژیلا بنی یعقوب و مهسا امرآبادی که هر دو همراه همسران شان در اوین شدند اما نیمه راه بیرون آمدند: اما چه بیرون آمدنی: نیمه ی وجودشان هنوز در زندان است


و البته هنوز همسر گم گشتگان فراوانند: همسر سعید لیلاز را می گویم که بدو بدو با عکسی از همسرش می آید اما انگار غم عالم روی دلش تلنبار شده است


در آن میان مادری هم هست که هیچ وقت، عکاسان او را نمی ببینند، حتا خود من. در عکس پایین هم نمی توانید او را تشخیص بدهید، اما پسرش را به دوسال حبس محکوم کردند: از حسین اعزامی سخن می گویم که در همان جا از زندان عمومی با مادرش تماس می گیرد




آن ها همراه با جمع شعار هم می دهند: «خبرنگار دربند / آزاد باید گردد»، «زندانی سیاسی / آزاد باید گردد»، اما چه کسی قرار است گوش بدهد؟ خبرگزاری «فارسیان»؟


درود به همه ی هموطنان خوبم که با کامنت هاتون منو تشویق کردین و خجالت زده
در این چند شب گذشته خیلی گرفتار بودم و اصلا وقت نوشت نبود... ببخشید... ولی امشب وقت دارم که چند سطری بنویسم... نخست باید بگویم که اخبار جنبش آزادیخواه ملت ایران را گوش میکردم که لینکش در قسمت لینکها هست و شما هم می تونین ببینید... تقریبا 90 درصد اخبار به این دو جمله ختم میشد: ..... محکوم شد. و یا .... دستگیر شد... با خودم فکر کردم آیا رژیم حاکم بر کشورمان که بی شرمانه اعلام میکند جمهوری اسلامی دموکراسی ترین کشور دنیاست، با اینهمه دستگیری، زندان، اعدام، کار دیگری نداره؟ و چگونه می توانند اینگونه دم از دموکراسی بزنند. البته من و شما اشتباه میکنیم، رژیم درست میگوید، دقت کنید: رژیم اعلام میکند که: جمهوری اسلامی دمکراسی ترین کشور دنیاست!.... نه ایران!... جمهوری اسلامی یعنی فقط طرفداران رژیم و یا افراد نان به نرخ روزخوری که به فکر هیج جیز و هیج کس نیستند حتی خودشان. خوب معلومه برای آنهاهمه چیز هست، حتی آزادی، آزادی هم تا حدیست که می توانند به راحتی به یک دختر ایرانی، نه دختر جمهوری اسلامی، به یک دختر ایرانی تجاوز کنند، آنهم چندین نفر، و او را در اثر تجاوز بکشند... جسدش را آتش بزنند، و هیج کسی هم محکوم و یا مجازات نشود...... متوجه شدین دموکراسی و آزادی در جمهوری اسلامی چه مفهومی دارد؟!... همین علی خامنه ای در هفته های اول بعد از 22 بهمن (من ننگ دارم اسم انقلاب بر آن بگذارم) ... در یک سخنرانی رسما گفت: اسلام دین خون است وشمشیر... یعنی شمشیرها را کشیده ایم و میخواهیم خونتان را بریزیم... که ریختن... خون جوانان ایران ... خون مردم ایران از شمشیر اسلام سرازیر است... علی خامنه ای خود یکی از بزرگترین جنایتکارارن است... دست او به خون فرزندان ایران آغشته بود قبل از انقلاب... علی خامنه ای مسئول آتش زدن سینما رکس آبادان و جزغاله کردن بیش از 380 نفر از هموطنان ماست... آها هاها ی ی ی ی هموطن... می شنوی؟.... خون جوانان ایران زمین از شمشیر اسلام خمینی و خامنه ای می چکد.... چگونه می توانی آرام بشینی و سکوت کنی؟؟؟؟!!!! ... سکوت در زمان کنونی، یعنی خیانت...سکوت یعنی همراهی با جلادان فرزندان ایران.... سکوت یعنی طرفداری از قاتل فرزندت... سکوت یعنی تکه تکه شدن سرزمین آبا و اجدادیت... روز 16 آذر برابر با 7 دسامبر، در هر کجای دنیا که هستی فریاد کن درد هموطنت را.... فریاد بزن که مجازات قاتلین فرزندانت را می خواهی... فریاد بزن که این رژیم دروغ، نیرنگ، ستم، جنایت و تروریسم را نمی خواهی... فریاد بزن که ایرانی آزاد و آباد را دوست داری.... وعده ی دیدار ما.... روز 16 آذر