تظاهرات در استکهلم



چند وقت پیش از یکی از دوستانم سئوال کردم که چرا در هیچکدام از گردهمائی های ایرانیان، چه تظاهرات و چه مهمانی و جشنها شرکت نمی کند. گفت تا چند سال پیش این کار را میکردم اما همیشه و هربار که در جمع هموطنانم حضور یافتم با دلی شکسته برگشتم. من آن موقع معنی پاسخ او را درک نکردم. اما اکنون منهم همان درد را در قلبم احساس میکنم و تازه می فهمم که آن دوست چه می کشد. اگر متوجه شده باشید من هرگز از تظاهرات ایرانیان در وبلاگ خودم مطلبی ننوشتم، چون هربار که در تظاهرات شرکت کردم، بی پرده بگویم: درنهایت اندوه، متوجه آن مشکل بزرگ اجتماعی مان شدم و درد آن دوستم را با تمام وجودم لمس کردم. نمی دانم چرا، اما همیشه دراینگونه گردهمایی های هموطنانم برخورد هست، چندگانگی هست، دوری از یکدیگر را براحتی می توانی لمس کنی. خودخواهی ها و خودبینی های ما حتی در این لحظات بسیار تاریخ ساز کشورمان، که هموطنانمان با دست خالی رو در روی رژیم تا دندان مسلح ایستاده اند، ما را از یکدیگر جدا می کند. نمی دانم چه وقت و چگونه بیدار خواهیم شد، گو اینکه همه مان خودمان را بیدار، آگاه، دانا و سیاستمدار می دانیم. همه ی ما دانشمندانی هستیم که درهر موردی سخنی برای گفتن داریم، با این وجود نمی دانم ملتی که انقدر آگاه، دانا، و سیاستمدار و مبارز هستند، چگونه بیش از سی سال کثیف ترین قشر جامعه را برخود حاکم کرد


بگذریم در این مورد بعدا بیشتر خواهم نوشت. اما درحمایت از آخرین تظاهرات هموطنانمان در داخل ایران، وبرای گرامیداشت یاد جان باختگان راه آزادی در آن روز تعدادی از هموطنانم در مقابل سفارت جمهوری خامنه ای گرد هم آمدند، و برای اولین بار دیدم که انسانهای ایرانی با عقاید سیاسی گوناگون، به راحتی و بدون درگیری شانه به شانه ی یکدیگر به جنایت های رژیم قرون وسطی اعتراض کردند. میخوام بگم خیلی خوشحالم، آنشب اشک ریختم، اما اشک شادی، اشکی که آرزو میکنم باری دیگر سرازیر شود، اشکی از شوق اتحاد و یگانگی هموطنانم بدون دخالت فلسفه ی سیاسی شان. شاد باش هموطن، اینگونه گردهمائی ها ما را بیشتر به اتحاد و یگانکی خواهد رساند که لازمه ی مبارزه با رژیم فاسد حاکم بر کشورمان است. همه تان را دوست دارم. فدای آنانی که در هوای سرد استکهلم با صدایی گرم، حمایت خود را از هموطنانشان در داخل اعلام کردند
عکسهایی از تظاهرات ایرانیان در استکهلم و یک فیلم را ببینید









6 نظرات:

ناشناس گفت...

Mozui ke inja dar morede Iranihaye kharej az keshvar nevshtin vagheiyat dareh. Moteasefaneh ma Iraniha ostade in hastem ke kar ro baraye ham dige kharab konim va kArshekani konim...ta moghei ke injori 2dastegi ya chanddastegi konim jomhori kesife Islami lezat khahad bord va bar hokomat khahad neshast va be risheh hameye ma ham khahad khandid......be omide rozi ke hameye Iraniha bidar beshan

/D

هموطن گفت...

بشكن طلسم حادثه را،
بشكن !
مهر سكوت، از لب خود بردار
منشين به چاهسار فراموشي
بسپار گام خويش به ره،
بسپار
تكرار كن حماسه خود، تكرار
چندان سرود سوك،
چه مي خواني ؟
نتوان نشست در دل غم،
نتوان
از ديده سيل اشك،
چه مي راني ؟
برخيز !
رخش سركش خود،
زين كن !
اميد نوشداروي تو
از كيست ؟
خويشي كه هست مايه مرگ خويش،
بايد شكست جان و تنش
باید !


نمی دونم چرا یاد این شعر مصدق افتادم ولی خب دوست داشتم نوشتم...
از طرف يك هموطن و زنده باد ايراني باغيرت

ناشناس گفت...

ba salam doste hamishe dar sahneye ma.motasefane be ghol hamon dosti ke naghle ghol kardin azesh bisho kam az in hamvantharo adam mibine injav be hamin dalil ham tarjih midan ke dor az ham bashan...:-( . be omide irani azad.

sahar گفت...

Zendeh bad azadi
Zendeh bad IRAN
zende bad hambastgi
mamnoon az to Lida aziz

monajati گفت...

حکومت خامنه ای از آنروز که مسلسل را به روی ما مردم گشودند ندا را کشتند وسغی کردند ندای ملت با کشتن نداهای دیگر خاموش کنند به سراشیبی سقوط افتاد و هر روز سرعت این سقوط بیشتر میشود.
پیروزی نزدیکه

ناشناس گفت...

ba salam be to hamvatan khoob!
be moshgli ke eshare karid beysar be ja bood ,va moshgel besyar bozorg ma Irani ha in hast ke hambastgi nadrim vagarna alan in vazyeat ro nadshtim vali che mishavad kard faght bayed be mardom agahi dad ke hadaf residan be azadi va democrasi hast va ta moghei ke ba ham nabashim be on dast nakhahim yaft.
marci aziz ke barye azadi Iran talash mikoni.
Drood va sepas faran be tamam irani haye baghirat.