قبل از حرفهایم لازم است که توضیحات کوتاهی را بنویسم. در زبان عربی، چون مربوط به عربهاست، برای اینکه حتی در دستور زبانشان هم نشان دهند که زن هیچ است و یا بسیار کم ارزش، از حرف ه در پایان بعضی ضمایر و اسامی استفاده می کنند. مانند مکرم و مکرمه... صدیق و صدیقه... ما ایرانیان نیز چون کاسه داغتر از آشیم، و همچنین از فرهنگ و ادب پارسی دور افتاده ایم، نابخردانه از این قسمت از دستور زبان عربی کورکورانه استفاده می کنیم و حتی آن را با واژه های فارسی مخلوط کرده ایم. مثل «اینجانب»... وقتی زنی خود را «اینجانبه» معرفی می کند، دقیقا درپی اینست که بگوید ارزش من بسیار کمتر از یک مرد است.... م
و اما اصل ماجرا اینست که فاطی خانم کروبی، همسر مهدی کروبی، گویا تازه ازخواب بیدار شده و فقط اندکی درک کرده که چه فاجعه ای در کشورمان درحال وقوع است. این بیداری اندک نیز به این دلیل است که گویا علی جان ایشان را دوستان کمی نوازش داده اند. نه اینکه شکنجه کرده باشند، فقط نوازش داده اند. اما همین نوازش اندک صدای فاطی خانم را درآورده و چنان پریشان خاطر شده که نامه به رهبرش نوشته و از سیدعلی شیره ای تقاضای رسیدگی کرده... و برای خالی نبودن عریضه یادی هم از جوانان ایران کرده.... زهی خجالت
فاطمه خانم آن روز که ندا ها را کشتند کجا بودی؟ آن روز که سهراب را کشتند، یا آن روز که امیر ارشدتاجمیر را با اتومبیل سرکوبگران فجیعانه به قتل رساندند کجا بودی؟ آیا آن روزها هم برای رهبرت نامه نوشتی؟ فاطمه خانم... روزی که شنیدی ترانه موسوی را دژخیمان همان رهبرت، بصورت گروهی مورد تجاوز قرار داده و جسد نیمه جانش را سوزاندند برای خامنه ای جنایتکار نامه نوشتی؟ فاطمه خانم شوهرت مهدی کروبی و میرحسین موسوی هردو برای کسب قدرت، درگیر جنگ در داخل نظام هستند. اما این بی همه چیزان... این بی وطنان... این قدرت طلبان و این نوکران سینه چاک خمینی جلاد، برای کسب قدرت از حس آزادیخواهی جوانان ما سوء استفاده کردند و آنان را به خیابانها ریختند...و... سپس خونشان را هم ریختند. آن روزها کجا بودی؟ چرا صدایی از تو نبود؟ فرزندت علی را فقط نوازش داده اند مادرجون... علی جانت هنوز مزه ی شکنجه را نکشیده... هنوز به علی جانت تجاوز نشده که دست به خود کشی بزند. خیلی دلم میخواهد بدانم اگر علی جانت کشته میشد چه میکردی؟ آیا هرگز به دیدار مادران عزادار رفتی که فرزندانشان، پاره جگرشان به دست دژخیمان همین نظام به رهبری خامنه ای تکه تکه شده اند؟ آیا هرگز در اجتماعات مادران عزادار شرکت کردی و با آنان صحبت کردی و از درد دل این مادران داغدار آگاه شدی؟... نـــــــــــــه.... هرگز اینکار را نخواهی کرد. اما اکنون که علی جانت فقط کتک خورده، خونت بجوش آمده.. گویا تازه فقط یکی از چشمانت از خواب بیدار شده، آن دیگری هنوز در خواب است. کسانی که از آنان بنام اوباش نام میبری در همان زمانی که شوهرت رئیس مجلس شورای روضه خوانها بود، و یا میرحسین موسوی نخست وزیر منتخب بود نیز هیمنکار را می کردند، جوانان و آزادیخواهان ایران را شکنجه می کردند، می کشتند، اعدام می کردند، زندانی می کردند، پوستشان را با آتش می سوزاندند.... آیا آنروزها هم صدایی از تو و امثال تو برخواست؟ آیا آنروزها که بیش از 18 هزار نفر از جوانان ایران را خمینی جنایتکار فقط درکمتر از دو هفته به قتل رساند صدایی از هیچکدام از شماها بود؟ ... نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه..... نه تنها صدای مخالفی از تو و همسرت و میرحسین موسوی برنخاست بلکه با تمام وجودتان از قتل عام آزادیخواهان حمایت کردید، اما اکنون که علی جانت فقط کتک خورده، حس مادری در وجودت غلیان کرده و دست بدامن رهبر کثیف و جنایتکار جمهوری روضه خوانها شده ای
فاطمه خانم درضمن به این سئوالها هم اگه وقت کردی پاسخ بده: از کجا توانستی یک ساختمان 1000 متری در خیابان شیراز را مالک شوی و آن ساختمان را با یک اجاره بسیار سنگین به دانشگاه آزاد مثلا اسلامی اجاره بدی و در آغاز قرارداد چهار ماه اجاره را یکجا بگیری؟ شوهرت در یک سخنرانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام گفته است: من همیشه حامی دانشگاه آزاد اسلامی بوده‌ام و تا به حال چیزی جز خوبی از این دانشگاه در رابطه با حل مشکلات مردم ندیده‌ام..... ؟؟؟؟!!!!!!.... دانشگاه آزاد اسلامی و حل مشکلات مردم؟؟؟!!!!... ممکنه توضیح بدی که دانشگاه آزاد اسلامی کدامیک از هزاران مشکلات مردم ایران را حل کرده؟.... واقعا که... پررویی هم حد و اندازه ای داره فاطی جون
سئوال دوم: روزنامه اعتماد که تمام رنگی هم چاپ میشود، آنهم بدون آگهی.... منبع درآمدش از کجاست؟... این پولها از کجا تأمین میشود؟ .... فاطی جون نخست به این سئوالها پاسخ بده و آنوقت بخاطر علی جونت سینه چاک کن که:.... وا اسلاما... ای رهبر بزرگوار به داد برس که چون سرکوبگرانت علی جان را نوازش دادند.. هم نظام و هم اسلام درخطر است... اما... شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لف لف خورد، گه دانه دانه

آخی... علی جونم کتک خورده....رهبر جونم به دادم برس


اینهم سند رسمی معامله ی دانشگاه به اصطلاح آزاد اسلامی با فاطی جون



8 نظرات:

ناشناس گفت...

afrain bar shoma :-)

ناشناس گفت...

خانم كروبي فقط تو مادري و جيگرت سوخته مادر ندا مادر نبود مادر سهراب مادر نبود اميدوارم حالا كه اينطور محكم جلوي اين ظالمان ايستادي واز مظلومان دفاع ميكني خدا بهت قدرت فوق بده وهميشه سايه ات بالاي سر بچه هات باشه.بازم جاي شكرش باقيه كه بعد30 بيدار شديد.

هموطن گفت...

این همه جوون طی‌ ۸ ماه کتک خوردن شکنجه شدن هیچکس حرف نمیزنه،حالا مگه خون اون از دیگران رنگینتره. آنقدر آدمهای مظلوم داریم که حق‌شان پایمال می‌شه، نفسشون به جایی نمیرسه.
خيلي خوب حرف دل من را گفتيد . ممنون ازمقاله ات و ا ميدوارم كه هميشه پاينده باشيد.

ناشناس گفت...

Ba dorod va afarin...harfe dele besiyari az mardome Iran ro neveshti....faghad omidvaram ke in matlabhayi ke inja minevisid komak kone be bidarn shodan on daste az mardome Iran ke hanoz dar khaban....
/D

مناجاتي گفت...

نوشته هايت رو ميخونم چون خيلي راحت و بي پروا مي نويسي . اينها هيچ وقت دلشان براي ملت نسوخته است و اين همه خون جوانان ما بي هدر به زمين ريخته شد .اما خوشحال هستم كه مبارزاني همچون تو هستند كه با نوشتن و تلاش اسايش را از چشم اين رژم جلاد وخوانخوار گرفته اند
.
از اینکه مردم ایران تحت شکنجه های روحی و جسمی این رژیم ددمنش و خونخوار قرار دارند واقعا متاسفم و این خانواده هم جزوی از جامعه ما هستند. ولی آن زمانی که این خانواده های وابسته به دربار خمینی در امان بودند و خانواده های مخالفین رژیم خمینی تحت همین تجاوزها و شکنجه ها قرار داشتند کسی از این اصلاح طلبان!!! اعتراضی نداشت و شکنجه و اعدام وابسته های شاه مجاهدین گروه های چپ و در کل مخالفان خمینی را محکوم نمی کردند!!! حالا چی شده که یاد مردم افتاده اند؟!!! مگه این جنایتها قبلا رخ نمیداد؟!!! مگه به دخترها قبل از اعدام تجاوز نمیشد؟ مگه دختر 12 ساله اعدام نشد؟ مگه .. کجا بودند این مدافعان حقوق ملت؟!!! ایکاش همیشه مرگ را برای همسایه خوب نمی دانستیم!!! اتحاد تنها راه نجات ما از چنگال این رژیم شیطانیست. پیروز باد جنبش آزادیخواهی مردم. سرنگون باد حکومت ضدبشری و فاسد ولی وقیح. مرگ بر خامنه ای

نسرین تهرانی گفت...

لیدا جان منهم نظر خانم یا آقای مناجاتی را تایید میکنم و دقیقا به همین دلیل که راحت و بی پروا می نویسی، همه ی نوشته هایت را می خوانم و همیشه از جرات و جسارت زنی مثل تو بر خودم می بالم.
انتشار چنین مقالاتی همیشه آگاه سازنده و روشنگرا است. درود فراوان بر تو

ناشناس گفت...

besyar jaleb bood vaghan khili zahmat mikeshid ke in chenin maghale haye minvisid .

Be omid piroozi Iran aziz ma

az tarf ye dost

Bahram گفت...

merci Lida khanom. hich kas ta hala be in fati june olagh javab nadade. merci az shahamatet