عنصر عجیب وغریبی بنام ایرانی


ایرانی همیشه زندانی اندیشه های واهی خود هست. «مناجاتی» م

با سپاس از همه ی شما هموطنانم که گاهی به وبلاگ خودتان سر می زنید و برای منهم پیغام می گذارید،  امیدوارم که بتوانم در سال نو نیز وظیفه ی خودم را در قبال سرزمینم ایران و هموطنانم ادا کنم. پیش از آغاز باید نکته ای را یادآوری کنیم: همانگونه که پیشتر نیز اشاره کرده ام، جامعه ی ما ایرانیان چه در داخل و چه در خارج دچار مشکلاتی ست عمیق و دقیقا همین مشکلات و عدم حل آنها باعث شده که بیش از سی سال همه ی ما ایرانیان تحت ظلم و ستم باشیم. شکافتن و پرداختن به این مشکلات، و گفتگو درباره ی مشکلات اجتماعی شاید یکی از بهترین راهها برای رهایی از بیماریی باشد که جامعه ما به آن دچار است. ازسوی دیگر، فراموش نکنیم کسانی که از جامعه ی خود انتقاد می کنند، نخستین مخاطب آنان خودشان هستند، منهم تافته ی جدا بافته ای از جامعه ی ایرانیان نیستم. منی که از جامعه انتقاد میکنم خود نیز دچار همین مشکلات هستم و دقیقا به همین دلیل است که همیشه از همه ی شما هموطنانم خواسته ام که به هر شکلی که می توانید در بحث شرکت کنید تا بتوانیم از همدیگر و با همدیگر یاد بگیریم. من همیشه در پایان هرنوشته ای آدرس ایمیل خودم را هم می نویسم تا اگر مایل بودید نظرات خودتان را برای من بفرستید تا عینا در وبلاگ منتشر شده و دیگران نیز آگاهی پیدا کنند. بازهم سپاسگزار همه ی شما هستم
بدون پرده پوشی باید بگویم جامعه ما جامعه ایست بیمار که به پزشک بسیار باهوش و باسابقه ای نیاز دارد تا بتواند آن را معاینه و معالجه کند. این پزشک کسی نمی تواند باشد غیر از خود ما ایرانیان. ما ایرانیان باید نظرات و پیشنهادهای خود را کنارهم گذاشته، از آن یک نتیجه گیری کامل انجام داده و همان نتیجه نسخه ی پزشکی ست که جامعه ی ما را معالجه خواهد کرد
اگر به تاریخ جهان نگاهی افکنیم کمتر کشوری را خواهیم یافت که همچون ایران دستخوش حملات و دست اندازی از خارج قرار گرفته باشد. از حمله اسکندر تا تاراج مغولان، از فتح اعراب تا یورش ترکان. هریک از این دست اندازیها که هرکدام هم سالها به درازا کشیده، تاثیر و نقش انکارناپذیر خود را بر روح و روان ایرانی بجای گذاشته. تلفیق و درآمیختن یونانیان، عربها، مغولها، و دیگر دست اندازان ریز و درشت با این عنصر ایرانی و آنچه در گذرگاه تاریخ این سرزمین بر ما رفته است، پدیده ای را خلق کرده که ازنظر خصوصیات ملی، نه ایرانی هستیم نه عرب، نه ترک. و درست به همین دلیل دچار خودفراموشی شده و غیر از منم منم چیزی برای عرضه نداریم. تکیه بر تاریخ سه هزارساله هیچ مشکلی از ما در زمان کنونی را حل نخواهد کرد. به باور من مشکل اساسی ما در شرایط حساس و تاریخی کنونی، و رکود و سکوت به اصطلاح اپوزیسیون، نه مشکل ایدئولوزیکی و سیاسی ست و نه شرایط و اوضاع جهانی، بلکه عامل اصلی این گرفتاری و بدبختی، مشکلات فردی، اخلاقی و خصوصیات پیچیده ی پدیده ایست بنام ایرانی
از ایـران و از تـرک و از تازیـان        نــژادی پدید آیـد اندر میان
نه دهقان، نه ترک و نه تازی بود       سخن ها به کردار بازی بود
قوانین ینته یا ده اصل ینته که نخستین بار درسال 1930، یعنی فقط هشتاد سال پیش توسط یک نویسنده ی مشهور دانمارکی – نروژی منتشر شد، درچند دهه ی گذشته پایه ی معادلات اجتماعی و فرهنگی اسکاندیناویها قرار گرفت. این ده اصل که براساس ده فرمان موسی نوشته شده میگوید: فکر نکن شخص مهمی هستی. تصور نکن از دیگران داناتری. به خود القا نکن که میتوانی چیزی به دیگران بیاموزی. فکر نکن از دیگران برتر و بالاتری. تصور نکن از دیگران بیشتر میدانی. خیال نکن کسی از تو خوشش می آید. و... این ده اصل اکنون پایه ی رفتار و اخلاق اجتماعی اسکاندیناویها را تشکیل میدهد
اما ما ایرانیان که سه شعار کلی : پندار نیک، کردار نیک، و گفتار نیک را قرنهاست از آن خود می دانیم هرگز به آن عمل نکرده و از آن فقط به عنوان شعار استفاده می کنیم. در کشورهای اسکاندیناوی و اکثر کشورهای اروپایی همانند دستور زبان فارسی، ضمایر شخصی بدین شرح است: من، تو، او، ما، شما، ایشان. مردم این کشورها به دلیل احترام به زبان ملی خود، هرگز کسی را جمع نمی بندند. و هرگز به کسی عنوانهایی بی معنی ازقبیل: جناب، آقا، خانم، حضرت، قربان و.... نمی دهند و خود نیز عنوان و لقبی از کسی قبول نمی کنند و اگر کسی به آنان لقب و عنوانی دهد بسیار ناراحت خواهند شد. چرا؟ چون معتقدند با عنوان و لقب مصنوعی شخصیت پیدا نخواهند کرد و شخصیتشان فقط با نام خودشان است و بس. برای من بسیار عجیب است که اکثریت ما ایرانیان نمی توانیم اسم هموطنانمان را بدون عنوان و لقب مصنوعی بکار بریم. هرگز نمی توانیم قبول کنیم که یک هموطن ما را فقط به اسم خودمان صدا کند. اما در این کشورهای اسکاندیناوی و اروپایی این نوع برخورد را از ملت میزبان براحتی و با کمال میل قبول میکنیم و اگر اعتراضی بشنویم خواهیم گفت که: فرهنگ و زبانشان اینست. اینان چاپلوسی و تملق ندارند..... عجیب است که این هموطنان دقیقا خود همان چاپلوسان و متملقانی هستند که همیشه باید نامشان را با عنوان و لقبی بکار برد. اگر یک ایرانی آنان را فقط به نام صدا کند، اگر اعتراضی هم نکنند صورتشان را خون عصبانیت سرخ خواهد کرد
چند سال پیش مشاور امنیتی کاخ سفید در مصاحبه ای با یک رسانه ی ایرانی گفت: شما ایرانی ها مرده های متحرکی هستید که گاهی فقط یک فریاد کوچک میزنید تا نشان دهید زنده هستید. ما دست روی هرکسی میگذاریم شما میگویید او روشنفکر ماست.... او مبارز ماست.... هیچ ملیتی به اندازه ی شما ایرانیان روشنفکر و مبارز نداشته و ندارد....... چرا؟ چون فقط به فکر مطرح شدن هستیم
علاقه شدید ما ایرانیان به اظهار فضل و ابراز نظر درهر موردی بسیار شگفت برانگیز است. حالا اگه درموردی که اظهار فضل میکنیم اطلاعات ومعلومات کافی داشته باشیم می توانست کمی قابل قبول باشد. ولی دربسیاری از موارد فقط بخاطر مطرح شدن، دهان به سخن پراکنی می گشاییم بدون اینکه در آن مورد آگاهی های لازم را دارا باشیم
هیچکدام از ملیت های در تبعید و یا مهاجرت همانند ایرانیان علاقه ی شدید به راه اندازی کانالهای تلویزیونی و رادیویی از خود نشان نداده اند. تازه این بخاطر هزینه های سنگین است. اگر ارزانتر بود، من به شما قول میدهم که به تعداد همه ی ایرانیان خارج از وطن یک کانال تلویزیونی و رادیویی داشتیم. اگر به اینترنت مراجعه کنید خواهید دید که ملتهایی ازقبیل ژاپنی ها، افعان، عرب، بالکانی ها، و... و... هرکدام فقط یک یا دو کانال تلویزیونی و رادیویی دارند، چرا؟ چون همین یکی دو کانال کافی ست. نیازی به مطرح شدن ندارند و از طریق همین یکی دو کانال تلویزیونی و یا رادیویی حرفشان را به گوش ملتشان می رسانند. حالا پیرو هرعقیده ی سیاسی که باشند
دروغگویی یکی دیگر از خصلتهای بارز ما ایرانیان است. چنان دروغ می گوییم که خودمان هم بعدا فکر می کنیم که حقیقت است. چنان درمورد اشخاص داد سخن سر میدهیم که گویی سالهای سال با او زندگی کرده ایم و او را تمام و کمال می شناسیم... درصورتیکه قادر نیستیم خودمان را آنچه که هستیم معرفی کنیم. یعنی خودمان را نمی شناسیم اما براحتی و با جسارت اعلام می کنیم که آن دیگری را می شناسیم
در جوامع پیشرفته، انتقاد از خود و اعتراف به اشتباه، نشانه شهامت و صداقت فرد و به نیّت اصلاح  آن اشتباه تلقی میشود. در نزد ما امّا، نشانه ی کنف شدن و اعتراف به ضعف و ناتوانی فرد برداشت میشود. بهمین سبب ما بندرت شاهد اعتراف به اشتباه و انتقاد از خود هستیم. و به دلیل وجود همین خصلت است که به اصطلاح روشنفکران تاریک اندیش ما هنوز حاضر نیستند اعتراف کنند که در سال پنجاه و هفت اشتباه کردند. اما با پررویی می گویند که انقلاب را دزدیدند. این بحث را ادامه خواهم داد
خواهش من اینست که شما هموطنانم برایم پیام بگذارید و یا اگر نظری دارید به آدرس ایمیل من بفرستید تا بنام خودتان منتشر شود. همانطور که قبلا هم گفتم این تنها راهیست که میتوانیم آگاهیهای بیشتری را کسب کرده و باعث شویم که جامعه مان شاید اندکی ترقی کند. سپاسگزار همگی هستم

6 نظرات:

Hamvatan گفت...

Hal kardam khondam ajab ghalmi dari dokhtar ! merci

مناجاتي گفت...

دختر سرزمبن ايران واقعا اين اسم برازنده توست .هدف از گذاشتن اين كامنت تعريف و تمجيد از تو نيست چون ميدانم با روحيه اي كه داري نياز به حرفها نيست .وبلاگت رو ميخونم چون ساده و بي ريا حرفهايت رو مي نويسي و هميشه هم در انتقادات خودت رو مخاطب قرار ميدهي با بيشتر حرفهات موافقم ما ايرانيهابيشتر اعتقاد به حرف زدن داريم و كمتر عمل مي كنيم اما همانطور كه خودت گفتي گفتار نيك كردار نيك پندار نيك توي ابن جامعه خفقان و پر از ريا به دست فرامو شي سپرده شده است و دروغ و ريا جايگزين شده است به اميد اينكه يك روز شاهد ايراني ازاد باشيم و ايراني بدون حصار انديشه هاي واهي . عكس جالبي بود (زندان ايراني با انديشه هاي واهي و پر از درد .

پاينده باشي دخترم
مناجاتي

نسرین گفت...

مرسی لیدا جان. مثل همیشه بسیار پربار و آموزنده. سپاسگزار تو خواهر خوبم هستم همیشه

محمد گفت...

ليدا خانم
حرفهايي رو كه نوشتيد تا حدي قابل قبول است اما در مواردي جاي بحث دارد رفتار ادمها تا حد زيادي به محيط و اجتماع بر مي گردد و نصف ديگرش به محيط و تر بيت خا نوادگي ... بعضي ها خيلي سعي مي كنند كه خوب و درست زندگي كنند بدون دروغ و ريا اما در مملكتي كه همه به هم دروغ ميگويند فشار اقتصادي وطبقاتي و دين ..مذهب .. هيچ چيز به صورت درست تعريف نشده است چه انتطاري داريد ? انتقاد موقعي موثر و جوابگو خواهد بود كه محيط و اجتماع سالم باشد و مردم نيز در اجتماعات و بحث هاي گروهي شركت داشته باشند نه در اجتماع فعلي .......
برايت ارزوي موفقيت وسر افرازي دارم

نسرین ایرانی گفت...

لیدا ایرانی عزیز سپاسگزارم از پستی که گذاشتی. اما میخوام پاسخ هموطنمان محمد را بدهم. محمدجان جامعه را حکومتها نمی سازند و نمی توانند بسازند، جامعه را ما مردم می سازیم اگر هرکدام از ما سعی کنیم که دروغ نگوییم چه کسی می تواند مارا مجبور به اینکار کند؟ جامعه را من و تو میسازیم و به همین دلیل من و تو اول باید خودمان را بسازیم. موفق باشی

رامین گفت...

اگر همه ی هفتاد و پنج میلیون ایرانی از این نوع مقاله ها بخوانند و نظر دهند همین جمله را خواهند گفت که محمد گفت. ولی هیچ کس نمی گوید که جامعه را چه کسی باید درست کند. جامعه را من و تو درست میکنیم نه حکومتها. چرا همیشه و درهمه موارد تقصیر را می اندازیم گردن دیگران؟ کی می خواهیم بیدار شویم و به خود آییم؟ کی می خواهیم این را درک کنیم که این ما هستیم که جامعه را می سازیم؟ اگر هنوز به این موضوع آگاهی نداریم، پس لطفا اجازه دهید که فعلا همین آخوندها که سی سال است با زیر و بمشان آشننایی داریم برما حکومت کنند. چون اگر درحال حاضر این رژیم سرنگون شود هیجکدام از حضرات روشنفکر هیج غلطی نمی توانند بکنند و ایران به باد خواهد رفت. سپاس از تو لیدایرانی عزیز با این مقالاتت. بسیار آگاه کننده و بیدارساز است. به کارت ادامه بده هموطن خوبم